سلولهای بنیادی سرطانی دارای قابلیت خودنوسازی هستند
ایسنا/خراسان رضوی سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان عامل اصلی بروز سرطان مطرح شده است، به طوری که مقاومت به داروهای شیمی درمانی به وجود این سلولها در تومور نسبت داده میشود. مطالعات نشان میدهد که سلولهای بنیادی سرطانی، خاموش و از نظر فعالیتهای متابولیکی غیرفعال هستند. بنا بر این پژوهش، دلیل اصلی مقاومت دارویی سلولهای توموری، عدم فعالیت و
ایسنا/خراسان رضوی سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان عامل اصلی بروز سرطان مطرح شده است، به طوری که مقاومت به داروهای شیمی درمانی به وجود این سلولها در تومور نسبت داده میشود. مطالعات نشان میدهد که سلولهای بنیادی سرطانی، خاموش و از نظر فعالیتهای متابولیکی غیرفعال هستند.
بنا بر این پژوهش، دلیل اصلی مقاومت دارویی سلولهای توموری، عدم فعالیت و تقسیم سلولهای بنیادی سرطانی در یک بافت توموری است. محققان در پژوهشی با عنوان «سلولهای بنیادی سرطانی، ناهمگونی در سلولهای سرطانی و راهکارهای نانوتکنولوژی در درمان آنها» آوردهاند، این جمعیت سلولی که به صورت غیریکنواخت در درون بافت تومور توزیع شدهاند، مانند سلولهای بنیادی طبیعی دارای قابلیت خودنوسازی بوده و مسئول بقای تومور و تفاوت خصوصیات ژنتیکی و متابولیکی آن است.
این پژوهش توسط مریم کارخانه کارشناسی ارشد میکروبیولوژی دانشگاه شهید بهشتی، عبدالرزاق مرزبان دانشجوی دکتری بیوتکنولوژی دارویی، علیرضا رفیعی استاد گروه ایمونولوژی دانشگاه علوم پزشکی مازندران و جواد اختری استادیار گروه فیزیولوژی و فارماکولوژی دانشگاه علوم پزشکی مازندران انجام شده که نشان میدهد، سلولهای بنیادی سرطانی، در بیماران تحت شیمی درمانی حفظ شده و با تقسیم نابرابر سبب تشکیل سلولهای توموری جدید با خصوصیات مقاومت چندگانه میشود. از آنجائی که درک بهتر از چگونگی تشکیل سلولهای بنیادی سرطانی و شناسایی مسیرهای کنترلی این سلولها منجر به توسعه روشهای تشخیصی و درمانی در تحقیقات پایه و بالینی سرطان میشود.
بیان ناهمگون ژنها در سلولهای سرطانی که منجر به تنوع میشود، پارازیت سلولی گفته میشود. اینگونه تنوع در سلولهای سرطانی از سلولهای بنیادی بافت سرطانی نشات میگیرد. سلولهای بنیادی سرطانی به سلولهایی گفته میشود که دارای قابلیت خودنوسازی هستند و میتوانند به سلولهای سرطانی بالغ تمایز یابند.
محققان میگویند، سلولهای بنیادی سرطانی مشابه سلولهای بنیادی طبیعی بوده و از نظر خصوصیات خودنوسازی و متابولیکی شباهت زیادی با سلولهای بنیادی طبیعی دارد. با این وجود بین سلولهای بنیادی سرطانی و طبیعی تفاوتهایی دیده شده است. این تفاوتها منجر به ایجاد سلولهای سرطانی با فعالیت متابولیک متفاوت شده و در مراحل مختلف تکامل تومور، بقای تومور را در شرایط سخت، حتی تحت تاثیر داروهای قوی شیمی درمانی تضمین میکند.
تحقیقات نشان داده است که سلولهای سرطانی بنیادی از تغییرات ژنتیکی که در یک جمعیت سلولی رخ میدهد، ایجاد شده و به دنبال تشکیل این سلولها، نقشه بیان ژنی در سلولهای سرطانی دستخوش تغییر میشود. این تغییرات در سلولها میتواند منجر به بیان بیش از حد طبیعی برخی ژنها و خاموش یا کم شدن بعضی ژنهای دیگر شود.
این تغییرات ژنتیکی منجر به ایجاد جمعیتهای متفاوتی شده که هر کدام در مواجهه با داروهای ضد توموری، پاسخهای متفاوتی از خود نشان میدهند. نظریه وجود سلولهای بنیادی سرطانی در یک جمعیت توموری برای اولین بار توسط Bonnet و همکارش مطرح شد. آنها با مشاهده یک سیستم شبهخونی در لوکمیا یک جمعیت کوچک سلولی با قابلیت کلونزایی را شناسایی کردند که خصوصیات آنها شبیه به سلولهای بنیادی خونی بود.
با توجه به طبیعت کلونزایی و ناهمگون بودن تومورها، آنها پیشنهاد کردند که یک جمعیت سلولی نادر در سرطانها وجود دارند که شبیه سلولهای بنیادی عمل کرده و مسئول رشد تومور و متاستاز هستند. نکته مهمتر این که چنین بافتهای غیر نرمالی میتوانند حتی در مناطق دورتر از بافت مبدا سبب ایجاد تومور ثانویه شوند که خصوصیات تومور اولیه را به ارث میبرند.
پژوهشگران میگویند، بنابراین با کشف سلولهای بنیادی سرطانی، دیدگاه جدیدی در سرطان شناسی با هدف قرار دادن این سلولها به منظور یافتن راهکارهای جدید درمانی مد نظر قرار گرفته است. در این خصوص محققان سعی کردند که به یک جمعیت همگون دست پیدا کنند که دارای خصوصیاتی شبیه به سلولهای بنیادی باشند. اگرچه تحقیقات در مراحل اولیه موفقیتآمیز بود، اما در مراحل پیشرفته سرطان نتوانستند به یک جمعیت همگون دست یابند.
در واقع نتایج به دست آمده نشان داد که سلولهای بنیادی سرطانی میتوانند از سلولهای بنیادی طبیعی یا از سلولهای پیشساز متعهد که توانایی خودنوسازی را کسب کردهاند، مشتق شوند. ایجاد سلولهای بنیادی توموری از چندین جمعیت سلولی، سبب تشکیل جمعیتهای سلولی بنیادی ناهمگون میشود که این جمعیتها ممکن است در مراحل مختلف بروز سرطان یا به همراه ایجاد سرطان پیشرفته به وجود آمده باشد.
بنابراین پارازیت سلولی ناشی از تغییر در بیان برخی ژنها که منجر به ایجاد فنوتییپهای مختلف در جمعیت سلولهای بنیادی میشود، به عنوان یک هدف اصلی در مسیر بدخیمی و کسب خصوصیات انکوژنیک این سلولها است. به عبارت دیگر با ظهور سلولهای بنیادی سرطانی در یک تومور، توانایی ذاتی خودنوسازی و تمایز به چندین رده سلولی را به آن داده و بقای آن را در شرایط سخت تضمین میکند، برای مثال در سرطانهای سیستم خونی، بعضی اوقات تغییرات انکوژنیک میتواند منجر به ایجاد لوسمیهای مختلف شود.
چشم انداز سلولهای بنیادی سرطانی با مطرح شدن فرضیه سلولهای بنیادی سرطانی به عنوان مهمترین عامل ایجاد تومورهای اولیه و ثانویه، محققان به این نتیجه رسیدند برای اینکه بتوان در درمان سرطان به موفقیتی دایمی دست پیدا کرد، بایستی بر روی سلولهای بنیادی متمرکز شد. با این وجود، باید یادآور شد که علیرغم پیشرفتهای اخیر در زمینه سلولهای بنیادی سرطانی، دانش ما روی این جمعیت نادر بسیار کم است و سوالات بسیار زیادی بدون پاسخ مانده است.
براساس این پژوهش، نکته مهمی که در این رابطه بایستی مورد توجه قرار گیرد، ایجاد ردههای سلولی بسیار متنوع از سلولهای بنیادی توموری در طی مراحل رشد و پیشرفت سرطان بوده که در این جا به آن به عنوان پارازیت سلولی اطلاق شده است. این خصوصیت در حقیقت به نقش بیان برخی ژنهای کلیدی و ایجاد فنوتیپهای منحصر به فرد اشاره میکند. این تغییرات ژنتیکی که در سطح فنوتیپ بروز میکند، میتواند به عنوان یک هدف مهم برای تشخیش ردههای سلولی مختلف در درون یک توده توموری مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین اگر بتوان نقشه بیان تمامی ژنها را در یک تومور به طور همزمان بررسی کرد، از تجزیه و تحلیل آن میتوان به راهحلی برای هدف قرار دادن آنها دست یافت. انواع زیادی از سرطانهای شناخته شده، بیماریهای چند مرحلهای هستند که در حالت پیشرونده، نهایتاً به مرحله بدخیمی و متاستاتیک میرسند. نمونهای از این بیماریها میتوان به CML اشاره کرد که طی دو مرحله مزمن و لوکمی بروز میکند.
برخی از تومورهای اپیتلیال مانند تومورهای کلون حداقل طی پنج مرحله آشکار میشوند که این مراحل شامل لکههای پیش توموری، هیپرپلازی، کارسینوم درجا، کارسینوم تهاجمی و متاستاز است. یکی از سوالات بسیار مهم این است که چگونه میتوان مراحل پیشرفت سرطان را به سلولهای بنیادی سرطانی ارتباط داد. برای آگاهی یافتن از نقش هر مرحله در پیشبرد سرطان، بایستی تغییرات در سطح بیان ژن در هر مرحله دنبال شود تا بتوان به الگوی منطقی مرتبط با پیشرفت تومور دست یافت.
این پژوهش در مجله دانشگاه علوم پزشکی مازندران منتشر شده است.
انتهای پیام
منبع:ایسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0