ما صید دریاییم
«خوب میدانم منظور ماهیگیر خسته از عمر کوتاه همکارانش پس از بازنشستگی، سرما و رطوبت است که در پیری آنها را از پا میاندازد اما دلم میخواهد فکر کنم این جداماندن از دریاست که عمر ماهیگیران بازنشسته را کوتاه میکند.» به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «خورشید که در دریای مازندران غرق میشود، ماهیگیران به جنب و
«خوب میدانم منظور ماهیگیر خسته از عمر کوتاه همکارانش پس از بازنشستگی، سرما و رطوبت است که در پیری آنها را از پا میاندازد اما دلم میخواهد فکر کنم این جداماندن از دریاست که عمر ماهیگیران بازنشسته را کوتاه میکند.»
به گزارش ایسنا، روزنامه ایران نوشت: «خورشید که در دریای مازندران غرق میشود، ماهیگیران به جنب و جوش میافتند. چراغ تراکتور ساحل تاریک بابلسر را روشن میکند و مردانی با تنپوشهای پلاستیکی، مانند ارواح دریا در ساحل به این سو و آن سو میروند. چند نفر مشغول خالیکردن ماهیها هستند و دیگران تورها را روی تراکتور میریزند. پیرمردی از خستگی روی ماسهها نشسته و پاهای لاغرش را میمالد تا خون یخزدهاش به جریان بیفتد. راننده تراکتور که خود را پتوپیچ کرده، آوازی زمزمه میکند تا شاید سرمای استخوانسوز مرطوب را فراری دهد. چند نفر مشغول هلدادن قایق به ساحل هستند. ساعت از ۱۱ شب گذشته، دمای هوا درجه سه را نشان میدهد و هیچکس جز مردان ماهیگیر در ساحل دیده نمیشود.
حرفزدن با ماهیگیران خسته از یک روز کاری راحت نیست؛ نه برای آنان که تازه فارغ شدهاند و مشغول کارهای پایانی هستند، نه برای من که از سرما دندانهایم به هم میخورد. مصطفی با خنده میگوید: «تازه امشب که هوا خوب است باید یک شب بارانی بیایی تا ببینی این هوا با بدن آدم چه میکند.» سن و سالش بیش از ۵۰ سال است، بینیاش شکسته و موقع راهرفتن میتوان تأثیر کمردرد را روی قدمهایش دید. خودش را به تیر آهنی که آن طرفتر در زمین فرو رفته، شبیه میداند: «آن پایه فلزی را ببین! همین دو سال پیش رنگ خورده بود و سفت به نظر میرسید اما حالا رطوبت دریا نابودش کرده؛ کج شده، رنگش پریده.» مصطفی تعریف میکند که دو سال پیش بادی تند زیر قایق رفت و تعادلش را از دست داد و دماغش به لبه قایق خورد و شکست. کمرش هم در حادثه دیگری روی آب «ناسور» شد: «الان دیگر نمیتوانم زیاد روی قایق باشم. برای همین گاهی تراکتور را جابهجا میکنم و گاهی هم کارهای دیگر. بالاخره باید نان حلال دربیاورم.»
ناظر شیلات با کاپشن و کلاه از آلونک بیرون میآید. او بزرگترین مشکل ماهیگیران را تأییدنکردن این شغل به عنوان سخت و زیانآور میداند. همچنین از کمشدن ماهی در دریایی میگوید که فاضلاب مانند سرچشمههای آلوده به آن میریزند: «الان دیگر ماهی کفال پیدا نمیشود، چون غذای مناسبی در دریا پیدا نمیکنند و از طرفی هم کفال چون ماهیای است که روی آب میآید آلودگی بیشتری را به خودش میگیرد.» ماهیگیری که کنار ما ایستاده از ماهیهای کفالی میگوید که مریضی باعث شده در ماهیتابه سرخ نشوند: «نسل کفال از بین رفته. شاید هم به خاطر همین آلودگی و کمبود غذا و ویتامین از این اطراف رفتهاند جایی دیگر، نمیدانم.»
او ۲۰ سال است شغل شش ماهه دومش کار در شرکت تعاونی مستقر در ساحل بابلسر است: «هر روز غروب از ساعت شش کار شروع میشود تا ۱۰ شب، بجز روزهای طوفانی. شش ماه اول هم کارگری میکنم چون فصل تخمگذاری ماهی است و مجوز صید نداریم. در واقع هر سال فقط از ۲۰ مهر تا ۲۰ فروردین کار میکنیم. در این شرکت تقریباً ۷۰ نفر مشغول هستند و همه هم سهامدار هستیم.»
سعی میکنم زمان صحبت راه بروم تا سرمای کمتری احساس کنم. اتومبیلی با چراغ گردان که متعلق به حراست شیلات است در ساحل چرخ میزند و سؤالاتی از ماهیگیران میپرسد. از آنها میخواهد زودتر جمع و جور کنند و اصلاً چرا تا این ساعت در حال کار هستند؟ سؤالات آنها مدیرعامل شرکت تعاونی را به ساحل میکشاند تا پاسخگوی سؤالات باشد. بعد از رفتن اتومبیل مدیرعامل با خنده میگوید: «رئیس اینجا ماهی است نه من!»
او از سختی این شغل میگوید و این که بارها با مقامات در این زمینه نامهنگاری شده تا شاید بتوانند مانند مشاغل سخت و زیانآور ۲۰ ساله بازنشسته شوند: «متأسفانه مسئولان و بازرسان بیمه روزهای گرم میآیند اینجا و میگویند بهبه چه هوایی، تهرانیها این همه پول میدهند بیایند شمال آن وقت چطور این شغل سخت و زیانآور است؟ واقعاً کاش یک شب سرد زمستان میآمدند توی قایق مینشستند و به دریا میزدند تا ببینند سختی این کار یعنی چه؟»
او از کارگرانی میگوید که زمان کار روی قایق به خاطر باد یا طوفانی غافلگیرکننده پا و دست و بینیشان شکسته است: «اینجا آدمی هست با ۶۰ سال سن که دیگر بدنش نمیکشد کار کند ولی مجبور است تا رسیدن به بازنشستگی کار کند. دوستی داشتیم آن قدر پیر شده بود که روی قایق ضعف میکرد و میافتاد. دریا با کسی شوخی ندارد. اگر ضعیف باشید امکان دارد هر بلایی سر آدم بیاید. ترکیب طناب و قایق و دریا و باد واقعاً خطرناک است.»
مردی که مشغول دوختن پارگیهای تور است زیرچشمی ما را نگاه میکند. از چروکهای روی صورتش میتوان حدس زد تقریباً ۶۰ ساله است. میگوید دو فرزند دارد؛ یک پسر که دانشجو است و دختری که برای تأمین جهیزیهاش به مشکل خورده است. علی اکبر شش ماه اول را روی زمین کشاورزی کوچکش کار میکند و شش ماه دوم ماهیگیری میکند؛ شغلی که از جوانی تا امروز همراه او بوده است: «متأسفانه هیچ حمایتی نداریم و فقط برای بیمه مجبوریم این کار را ادامه بدهیم. البته بیشترین مشکل بیمه شش ماه اول است که بستگی به صید شش ماه دوم دارد.» او همین طور که نخ را زیر و روی تور میکشد و بالا میآورد تعریف میکند که ماهی تقریباً دو میلیون از این شغل درآمد دارد اما بوده سالهایی که کمتر شده. او از همکارانی در شرکتهای دیگر میگوید که عایدی شش ماه آنها به ۶۰۰ هزار تومان نرسیده اما بیمه و ترس از بازنشستگی باعث شده تا روز آخر در این کار بمانند. با تعجب میپرسم با این رقم ناچیز چطور دوام میآوردند؟ میگوید: «فکر کن من هم رفتم آن وقت چه کسی میخواهد ماهیگیری کند؟ اصلاً من نه هر کس دیگر، این وضعیت برای همه سخت است.»
مدیرعامل از بالارفتن هزینهها و قیمت تور میگوید: «چند سال پیش این تور کیلویی ۲۰ تا ۳۰ هزار تومان بود. الان ۳۰۰ هزار تومان است. هر شرکت باید سالی دو تن تور اضافه کند که میشود ۶۰۰ میلیون و شرکت تعاونی باید تقبل کند، اگر از فصل صید با این وضعیت کمشدن ماهی پول دربیاوری که درآوردی، اگر نه که ورشکست میشوی و باید خانه و زندگی را بفروشی. یکی از مشکلات دیگر ما هزینه بیمه در شش ماه اول است که بسته به سود امروز ما است.»
بیشتر ماهیگیران حوصله حرفزدن ندارند؛ بعد از شنیدن حرفها سری تکان میدهند و میگذرند چون فکر میکنند اتفاقی که آنها انتظارش را دارند هرگز نخواهد افتاد. خواسته مشترکی که سالها است روی زمین مانده؛ تعلقگرفتن سختی کار برای این شغل سخت. یکی از ماهیگیران که گوشهای نشسته و حتی نای بلندشدن ندارد، میگوید: «ما هم مثل همکاران دیگر روزی از این شغل بازنشسته میشویم اما بیشتر از چند سال عمر نمیکنیم. خیلیها بعد از بازنشسته شدن سه چهار سال بیشتر عمر نکردند.»
خوب میدانم منظورش سرما و رطوبت است که در پیری آنها را از پا میاندازد اما دلم میخواهد فکر کنم این جداماندن از دریاست که عمر ماهیگیران بازنشسته را کوتاه میکند.»
منبع: ايسنا
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : 0